سلام این وبلاگ برای قلب شکسته خودم و شاید برای تخلیه احساساتم و شاید...............

من لونی خیلی  عاشق پشه خیلی دیونه هستم ،خود ت عشقم بهم گفتی اسفندی ها خیلی زود دلداه میشن خیلی زود تر از این که خودم فکر کنم عاشق تو شدم

حالا دست مزد دلم این که بیام محل کار تو قدم بزنم و مواظب این باشم نکنه بغضم بترکه ،نمیدونم تا کی باید منتظر یه اس ام اس از تو باشم .وای داشتم خودم معرفی میکردم

لونی  متولد اسفند ماه یه روز رفت نمایشگاه نرم افزار تازه توانسته بود با خودم کنار بیاد واز عاشق شدن توبه کنه میچرخید و نرم افزار های مورد علاقه خودش و میخرید رسید به غرفه چهارصد اندی لونی با دوستش بود دوستش از برنامه نویس اون غرفه چند تا سوال داشت . لونی با عشق  تک خودش اشنا شد.این غرفه با زندگیش گره خورد اولش لونی دوست نداشت دوست بشه چون دیگه دور این دوستی ها رو برا همیشه خط  کشیده بود .ولی تو چشای عشقش تمام زندگی خودش دید کم کم اهسته امیر شد تمام زندگیش تا اومدبهش بگه رفت

حالا این مطالب می نویسم برا خودم برای دل شکستم برای امیرشاید بخو نه

بشتر از همه چیز این اذیتم میکونه نمیدونم برا چی رفت  برا چی اخه باید تنهام بذاره.